.: مـنـیـت :.

رهایی از حصار منیت

.: مـنـیـت :.

رهایی از حصار منیت

پیش نیازهای استنتاج-آگاهی

 

 لازمه ی استنتاجی صحیح چیست و چگونه میتوان قضاوت ها و عکس العمل های خویش را در قبال عمل های متوجهمان، منطقی تر و مطمئن تر سازیم...


   در مطلب گذشته، مهمترین مبحثی که به آن اشاره کردیم، چگونگی مقدمه چینی و استدلال مقدمات جهت استنتاج بود. دریافتیم، جهت هرگونه عکس العمل در قبال اعمال متوجهمان، نیاز به مقدمات مستند و مستدل داریم، تا بهترین نتیجه و عکس العمل را اتخاذ کنیم. بدون شک مهمترین و اساسی ترین قسمت فرایند استنتاج، چگونگی مقدمه چینی میباشد. از این رو بیشترین نقش را در نتیجه گیری هایمان، مقدماتی ایفا میکنند که ما جهت استنتاج به کار میبریم.

مغز انسان به مثابه پردازنده ی کامپیوتری است، که پس از دریافت اطلاعات ورودی، و عمل پردازش، اطلاعات خروجی یا نتیجه ی مورد نظر را ارائه میدهد. بدون شک هر آنچه به عنوان ورودی وارد میگردد، ارتباط مستقیم محتوایی، با خروجی دارد. حاصل عبارت 2+2 بدون شک در صورتی برای کامپیوتر قابل محاسبه و برای ما قابل مشاهده است، که مکانیزم عملگر جمع "+" برای پردازنده تعریف شده باشد. همانطور که در سیستم های محاسبه گر اولیه، تنها چندین عمل ریاضی ساده روی اعداد و ارقام، قابل محاسبه بود، چرا که به علل مختلف امکان تعریف عملگرهای پیشرفته تر امکانپذیر نبود. برای دستیابی به اطلاعاتی دقیقتر و البته سطح بالاتر، نیاز مبرم داریم تا عملگرها را برای پردازنده تعریف کنیم. به عنوان مثال باید نحوه ی کارکرد و تأثیر عملگر رادیکال "" بروی عملوندهای مختلف تعریف گردد، تا در صورت ارائه ی داده های ورودی مرتبط با عملگر مذکور، محاسبات مربوطه انجام و معلومات به ما ارائه گردد.

   مغز انسان نیز دقیقاً چنین مکانیزمی دارد. هوش و ذکاوت یک کودک را بدون اطلاعات لازمه در رابطه با چیستی ها تصور کنید. مسلماً هرقدر هم که این کودک دارای فضائل عقلانی بالا و یا بلعکس پایینی باشد، بدون دریافت اطلاعات، کوچکترین بهره ای نمیتواند از عقل خویش ببرد و البته عقل نیز کارایی لازمه را نخواهد داشت. اما به محض دریافت اطلاعات، میتوان پی به ذکاوت بالا و یا کند ذهنی آن کودک و در نتیجه درجه ی کیفی تصمیم گیری های آن کودک برد. پس بدون شک، در تمامی مسائلی که ما ملزم به استفاده از عقل و قوه ی عقلانی خویش هستیم، نیاز به اطلاعات داریم. به عنوان مثال میخواهیم در رابطه با درختان و ویژگی های آنان در فصل زمستان، و نسبت به نتیجه ای که به آن باور داریم و یا در صدد رسیدن به آن هستیم ارائه ی نظر و استنتاج کنیم:

   مقدمه ی [الف]- برگ همه ی درختان در فصل زمستان، میریزد.

   مقدمه ی [ب]- سرو یک درخت است.

   نتیجه: برگ های درخت سرو نیز در فصل زمستان میریزد.

   در رابطه با چگونگی استدلال و استنتاج صحیح در آینده صحبت خواهیم کرد اما آنچه در این مثال بیشترین نقش را در قضاوت ما ایفا میکند، میزان صحت اطلاعات ما در رابطه با ساختار بیولوژیکی درختان است. همانطور که میبینیم، نتیجه ای که از این استدلال به دست آمده، کاملاً اشتباه است چرا که برگ درختانی نظیر کاج، سرو، اوکالیپتوس و ... در فصل زمستان شاخه های درختان را ترک نمیکنند و همواره سبزینه ی موجود در خویش را حفظ میکنند. آنچه مبرهن است، این است که علت اصلی عدم صحت نتیجه ی ما، تنها نداشتن اطلاعات کافی در رابطه با ساختار بیولوژیکی درختان بود و همین نبود اطلاعات، نتیجه ای غلط را به ما ارائه داد. در نتیجه مهمترین نکته ای که به آن باید توجه بسیار داشت، این است که ما قبل از آنکه در رابطه با رویداد و اتفاقی، قضاوت و نتیجه گیری ای داشته باشیم، باید به اندازه ی کافی در رابطه با آن اطلاعات کسب کنیم و تنها در این صورت است که میتوانیم نتیجه و قضاوتی صحیح و عقلانی داشته باشیم.

   به عبارت دیگر ما برای مقدمه چینی هایمان، باید دلایل مستند و قابل اثبات ارائه دهیم تا بطبع نتیجه ای مستند و قابل اطمینان دستگیرمان گردد. به عنوان مثال وقتی صحبت از کلیات در مقدمات خویش می کنیم (کبرای قیاس) باید با توسل به علم، تجربه و اطلاعات بدست آمده از تحقیقات و بررسی های شخصیمان، این مقدمه را تشریح و در نتیجه اثبات کنیم. به بیانی دگر باید در رابطه با مقدمه ی خویش، که پایه ی اصلی نتیجه گیری هایمان، در قبال اتفاقات و رویدادها میباشد، اطلاعات لازمه را کسب کرده، و سپس با مقدمه چینی مستند و بجا، در پی استنتاجی مطمئن باشیم. مقدمات، مهمترین جزء باورهای ریز و درشت ما انسان ها از همه ی هستی پیرامونمان است. بدون شک در قبال هر آنچه به آن اعتقاد داریم و از آن پیروی میکنیم، دلایلی با محتوایی منطقی یا غیر منطقی و مستند یا غیر مستند نزد خویش داریم که با توسل به آن، به باور لازمه جهت قبول و پذیرش نتیجه ی بدست آمده میرسیم. لذا ذکر این نکته قبل از آنکه به بیان چگونگی استدلال صحیح در قضاوت ها و نتیجه گیری های خود بپردازیم، بسیار حائض اهمیت است، که باید در صدد کسب اطلاعات لازمه جهت هرچه مستندتر کردن مقدمات استنتاجات خویش باشیم.

در پست های آتی به بیان فن و هنر استدلال و چگونگی دستیابی به نتیجه ی قابل اطمینان خواهیم پرداخت.

نظرات 7 + ارسال نظر
نرگس 31 مرداد 1389 ساعت 03:47

عالی بود و بدون نقص
ممنون

خواهش

رضا صابری 2 شهریور 1389 ساعت 13:08 http://www.gstsoftware.blogfa.com

سلام بر آقا محمد گل گلاب. آقا متن خیلی جالبی بود کیف کردیم دمت جیز. در مورد نظرت توی وبلاگم هم بگم ما می خواستیم انتشارات بزنیم اما اینقدر رابطه و دست تو کار بود که از خیرش گذشتیم داداش.
دمت جیز داداش. در مورد تاویل (Paraphrase) عبارات هم توی بحت هات مطلب بگذار عزیز دل برادر(این پیشنهاد هوشنگ بود نه من).
موفق و موید باشی.

سلام عزیز
قربانت داداش
مثل همیشه دست هایی در کار است
اگر عمری بود، چشم حتماً
برات آرزوی سلامتی و موفقیت دارم

مهسام 3 شهریور 1389 ساعت 17:57 http://hese6om.blogsky.com

سلام مثل همیشه جالب بود واقعا فکر آدمو باز میکنه.. من که از این نوشته یاد گرفتم که اول از همه باید خونسرد باشیم وبعدم درست فکر کنیم.. سعی کنیم که اطمینان داشته باشیم ار یه چیز و بعد در موردش منصفانه قضاوت کنیم..

سلام دوست گرامی
نتیجه گیری کاملاً درستی داشتید
خونسردی به همراه اطمینان و کسب آگاهی مهمترین قسمت از قضاوت های ماست
موفق باشید

سینا 5 شهریور 1389 ساعت 01:10 http://omide-ma.blogsky.com

اطلاعات درست و کافی +تعقل=نتیجه گیری و قضاوت صحیح
متن جالب و قابل تاملی بود و ارزش خوندن رو داشت.در ضمن وبلاگ بسیار زیباست و نوعی آرامش در انسان بوجود میاره

Mr.Erfan 5 شهریور 1389 ساعت 16:43 http://worldfun.blogsky.com

salam
agha vaghean damet garm
terekundi
webloget kheyli ba mosammast
age tabadole link mikoni behem sar bezan
4kkkkerim

Mr.Erfan 5 شهریور 1389 ساعت 19:24 http://worldfun.blogsky.com

khoshal shodam ke saadete shnaii ba shoma nasibam shod
ba esme maniat linketun kardam

یلدا 9 شهریور 1389 ساعت 03:55

تأویل در لغت از ریشه "أول" و به معنای «رجوع» و «بازگشت دادن چیزی به اصل» آن است و در اصطلاح، به هدف رساندن نهایی هر چیز یا هر سخن تأویل نامیده می‌شود.
تأویل از قبیل مفاهیم لفظی نیست بلکه از نسخ امور عینی و متعالی است که الفاظ بدانها دسترسی ندارد و اگر در قلب الفاظی بیان شده است به جهت نزدیک ساختن مطلب به ذهن انسان است.
تفاوت تأویل با تفسیر نیز در این است که تأویل بـازگـشـت دادن لـفظ است به آنچه مراد اصلى متکلم بوده و تفسیر گشودن پوشش از روى الفاظ مشکل است.

ممنونم گرامی
مختصر و مفید
عالی بود

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد